فایل

دانلود فایل

فایل

دانلود فایل

کلمات کلیدی

فایل تقویم اجرایی متوسطه سال تحصیلی 96

دانلود پایان نامه استفاده از کیتوزان جهت افزایش ماندگاری دوغ

نمونه مارکتینگ پلن نمونه سوم

مارکتینگ پلن فارسی - Marketing plan فارسی (نمونه سوم)

دانلود رایگان طرح بازاریابی مارکتینگ پلن نمونه سوم

بازاریابی مارکتینگ پلن نمونه سوم

دسترسی

جدول سوات (Swot) تحلیل نظام های سه گانه (کالبدی بصری

ادراکی اجتماعی) در فضای شهری

فیلم افزایش قد بدون دارو حتی بعد از سن رشد

روش افزایش قد بدون دارو حتی بعد از سن رشد

دانلود پکیج افزایش قد بدون دارو حتی بعد از سن رشد

دانلود فیلم افزایش قد بدون دارو حتی بعد از سن رشد

افزایش قد بدون دارو حتی بعد از سن رشد

آموزش افزایش قد بدون دارو حتی بعد از سن رشد

پروژه در مورد کارآفرینی پرورش قارچ

نمونه سوالات دوره ضمن خدمت راهبری هوشمند سازی

فایل سوالات دوره ضمن خدمت راهبری هوشمند سازی

ضمن خدمت راهبری هوشمند سازی

سوالات ضمن خدمت راهبری هوشمند سازی

سوالات دوره ضمن خدمت راهبری هوشمند سازی

دوره ضمن خدمت راهبری هوشمند سازی

گزارش تخصصی نیروی خدماتی مدارس

تقویم اجرایی متوسطه سال تحصیلی 96

برنامه سالانه و تقویم اجرایی متوسطه سال تحصیلی 96

پایان نامه در مورد استفاده از کیتوزان جهت افزایش ماندگاری دوغ

پایان نامه استفاده از کیتوزان جهت افزایش ماندگاری دوغ

وبلاگ نویسی حرفه ای

وبلاگ نویسی

وبلاگ

  • ۰
  • ۰

بررسی اثرات بازاریابی شبکه ای

فهرست مطالب

عنوان  

مقدمه   2

بازار یابی برای هیچ ( نقدی بر گلدکوئیست )       6

چرا فعالیت در بازاریابی چندسطحی قمار است؟   12

نظر مراجع در مورد سیستم های فروش شبکه ای و رد دلایل موجود مبنی بر عدم آگاهی مراجع          17

طعم تلخ گلدکوئست     28

این سکه هم دو رو دارد  38

منابع    45

مقدمه

شاید در ابتدا کسی گمان نمی کرد این   مسئله تا به این حد گسترش یابد. نمونه های قبلی چنین مسائلی بسیار زود از گردونه خارج شدند و از رونق افتادند، اما این دفعه قضیه فرق می کند. شرکت گلدکوئیست در آغاز ورودش به ایران طبقات پایین جامعه به لحاظ سواد اجتماعی و اقتصادی - را هدف قرار داد. مردم عادی جامعه که اطلاع چندانی از اصطلاح علمی  مورداستفاده اعضای شبکه نداشتند، براحتی وارد بازی شدند و از آنجا که بدرستی  نمی دانستند باید چه کنند، اکثرا ضرر کردند. این ضرر به شکایت آنها از شرکت  گلدکوئیست و اعضای اصلی اش در ایران منجر شد و قوه قضائیه در اولین برخورد، دستور فیلتر سایت های اینترنتی این شرکت و دستگیری اعضای اصلی و سر شاخه های  آن را صادر کرد. گلدکوئیستی ها برای مدتی از سر و صدایشان کم کردند و در خفا    به جلساتشان ادامه دادند. زخم ها باید ترمیم می شد و بازنگری در روش ها و  جامعه هدف، لازم بود. پس از مدتی دوباره فعالیت شدید علنی آغاز شد. این با  جوان ها مورد هجوم قرار گرفتند. روش ها تغییر کرد و علمی تر شد. دانشجویان که  پیشتر از طریق روش های علمی و استدلال های منطقی کار شبکه را مردود اعلام می کردند، این دفعه خود تبدیل به مبلغان شرکت گلدکوئیست شدند و سرانجام کار ب آنجا رسید که نباید. این روزها کمتر جوانی یافت می شود که پرزنت نشده باشد.

همه می دانند که اگر دوستی پس از مدت ها با شما تماس بگیرد و بگوید کار مهمی   با شما دارد، حتما می خواهد پرزنت تان کند. بگوید دستی که در آن است خیلی سریع پیش می رود، همه 3uv (سه یو وی) هستند و... .

به این قضیه چند مدل و از چند زاویه می توان نگاه کرد؛ یکی از این زوایا،    دیدگاه پیشگیرانه است. چه باید می کردیم تا کار به اینجا نکشد؟

موضوع چندان هم پیچیده نیست. جامعه ما پر است از آدم هایی که می خواهند یک       شبه پولدار شوند و در چشم به هم زدنی ره 100 ساله بروند. مدت هاست که پول،  جای بسیاری از ارزش های اخلاقی را گرفته و کعبه آمال شده است. ظهور نوکیسه ها در شهرها، مردم را هوایی کرده است. همه فکر می کنند، می شود کار نکرد و پول داشت. هرجا بحث باشد، حتما یکی هست که بگوید فلانی با یک تلفن میلیون میلیون   پول جابه جا می کند. بهمانی در خانه نشسته است و سر برج، میلیونی پول به حسابش می ریزند و قس علی هذا. گویی کار نکردن در جامعه ما ارزش شده است. از   سوی دیگر، فقر و تورم و بیکاری آنچنان عرصه را بر مردم کوچه و بازار تنگ کرده  که همه طاقتشان را از دست داده اند و به دنبال مفری می گردند. اینجاست که هر  کس بیاید و بگوید شش ماهه میلیونر می شوی، یک ساله میلیاردر، حتما همه به سمت او جذب خواهند شد. طبیعتا قوانین و احکام هم نمی توانند جلو مردم را بگیرند       قانونگذار هم این را می داند- باید خیلی زودتر از اینها به فکر می افتادیم. به قول قدیمی ها، علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد. نباید می گذاشتیم به اسم سیاست تعدیل اقتصادی، نوکیسه ها متولد شوند و پول داشتن جای کار کردن را  بگیرد. پول داشتن موضوع بدی نیست، اما چگونه پولدار شدن، مهم است. ایجاست که متولیان فرهنگی کشور باید مورد سئوال قرار گیرند. بگیر و ببندهای قانونی،  آخرین مرحله است. پیش از آن باید زمینه های وقوع جرم را از بین برد. همه  زمینه های مجرم سازی هم اقتصادی نیستند. همه فقرا به بهانه فقر دست به دزدی نمی زنند. این که جامعه طبقاتی شده است و جمع وسیعی از مردم فقیرند غیرقابل  انکار است، اما توجیه مناسبی برای ورود به عرصه های غیراخلاقی نیست. مشکل بیشتر از هنگامی شروع شد که ارزش های جامعه دگرگون شدند و دستگاه های  متولی فرهنگ که سالانه صدها میلیاردتومان پول از بودجه کل کشور می گیرند، به  اموری دیگر سرگرم شدند.

در ابتدای ورود گلدکوئیست به ایران همه ورودش را نادیده گرفتند و از همه  بیشتر صدا و سیما. شاید اولین باری که رادیو و تلویزیون به این موضوع پرداخت زمانی بود که قوه قضائیه برای اولین بار با این شبکه برخورد کرد. از آن زمان تاکنون جسته و گریخته برنامه هایی از صدا وسیما در این رابطه پخش می شود، اما بسیاری شان تاثیر زیادی ندارد. این عدم تاثیرگذاری معلول چند علت است.

اولا ساعت پخش این برنامه ها چندان مناسب نیست. گویی مدیران صدا وسیما بهاهمیت موضوع و مخرب بودن این مسئله پی نبرده اند. تاثیری که گلدکوئیست بر  اقتصاد و آینده این کشور باقی می گذارد قطعا آنقدر هست که لزوم پرداختن به مسئله را در ساعات پربیننده تلویزیون اثبات کند. می توان اندکی از حجم تبلیغ   چیپس و پفک و شکلات کم کرد و به آموزش مردم در موضوعی پرداخت که آینده کشور  را در معرض نابودی قرار داده است. می  توانیم کلاس های رنگارنگ کنکور را   زیرنویس کنیم، اما نمی توانیم هشدار به مردم را در دستور کار قرار دهیم؟

ثانیا حجم برنامه هایی که به گلدکوئیست و شبکه های اقماری اش می پردازد چندان       فربه نیست. هنگام انتخابات از مدت ها قبل تبلیغات برای شرکت گسترده مردم آغاز  می شود. استدلال این است که انتخابات بر آینده کشور تاثیر مستقیم دارد که البته استدلال درستی است- این موضوع هم به آینده ربط دارد. دانشجویان، یکی پس  از دیگری از کارهایشان استعفا می دهند، مرخصی تحصیلی می گیرند و مشروط می شوند تا برای گلدکوئیست بازاریابی کنند. هر عقل سلیمی گواهی می دهد که این وضعیت، آینده اسفباری را برای کشور رقم خواهد زد. به گفته بسیاری از کارشناسان داخلی و خارجی، ایران در آستانه یک جهش علمی قرار دارد. منحرف کردن   دانشجویان از علم اندوزی در دراز مدت اثری مخرب تر از جنگ در کشور باقی خواهد

گذاشت. پس از هشت سال جنگ ویرانگر که بر ما تحمیل شد، این جوانان تحصیلکرده بودند که  کشور را دوباره ساختند. افتخار امروز ما، مدا ل های رنگارنگ المپیادهای علمی و جوانان مخترع و مکتشف و نوآور هستند. می خواهیم با سهل انگاری، تمامی این اندوخته ها را از دست بدهیم؟

ثالثا: گلدکوئیستی ها اکنون با سلاح استدلال و منطق وارد می شوند. از علم  ریاضیات و اقتصاد حرف می زنند و کار خود را یکی از شاخه های اقتصاد معرفی می  کنند. در مخالفت با اقدامات آنها تنها نمی توان به حرف های کلی بسنده کرد.

بیشتر برنامه هایی که در این رابطه از صدا و سیما پخش می شوند، به کلی گویی  اکتفا می کنند. به جزئیات نمی پردازند و از کارشناسان خبره ای سود نمی برند.

وقتی کسی با سلاح علم وارد کارزاری می شود باید با همان سلاح به مبارزه اش  رفت؛ تکیه بر قانون و مجازات و تهدید نتیجه نمی دهد.

دیر شده است. سیستم های بازاریابی شبکه ای، جامعه و جوانانش را آلوده کرده و  از کنار این شبکه گسترده چندین و چند شبکه داخلی که حتی برخی، صاحبان ایرانی  دارند بیرون آمده است؛ زخم ناسور شده. عضو فاسد را نمی توان براحتی از پیکره  اصلی جدا کرد. باید در درمان زخم کوشید. دستگاه هایی که بودجه و امکانات   بیشتری در اختیار دارند قطعا باید در این پروسه درمانی سهم بیشتری داشته  باشند

منبع:همشهری

بازار یابی برای هیچ

نقدی بر گلدکوئیست

اگر شما هم در تهران یا یکی از شهرهای نسبتا بزرگ ایران زندگی می کنید بدون شک تا به حال نام بازاریابی شبکه ای و در راس آن روش درآمد زایی Goldquest را شنیده اید.

بازاریابی شبکه ای یا Network Marketing در بیان ساده عبارت است از بازاریابی سینه به سینه برای ارایه نوعی کالا یا خدمات

به عبارت دیگر فلسفه وجودی بازاریابی شبکه ای این است که یک محصول خاص به جای تبلیغات رسانه ای مثل تلویزیون یا روزنامه توسط مصرف کنندگان خود محصول معرفی و تبلیغ شود چرا که این نوع تبلیغ ماندگارتر و اثربخش تر از هر نوع تبلیغ دیگر است.

و استدلال این سخن نیز این است که یک مصرف کننده بیش از آنکه به تبلیغات پر هیاهوی تلویزیون و یا آکنده از شعار روزنامه ها توجه کند برای استفاده از یک کالا یا خدمت خاص از مشورت و پیشنهاد دوستان خود بهره مند می شود.

و در صورتی که این تبلیغات شفاهی و سینه به سینه مکانیزه شود یک کالا صاحب هزاران مبلغ مجانی و پرکار در سراسر جهان خواهد بود.

روش مکانیزه کردن این نوع تبلیغات نیز بدین صورت است که فرد مبلغ بابت هر خریداری که معرفی می کند درصدی را به عنوان پورسانت دریافت خواهد کرد.

و اما گلد کوئیست چیست ؟

بر اساس آنچه گفتیم گلدکوئیست یک کمپانی بین المللی ست که به خریداران خود در ازاء جلب مشتری های جدید پورسانت می دهد.

در نظام مالی گلدکوئیست شما در ابتدا می بایست توسط یکی از اعضا شبکه به سیستم وارد شوید. این کار در یک جلسه نسبتا طولانی صورت می پذیرد که شما بایستی در این جلسه پیرامون قوانین کلی و حواشی مهم این نظام درآمد زایی توجیه شوید.

سپس یک مبلغ اولیه به عنوان هزینه خرید محصول که به انتخاب خود برگزیده اید از شما دریافت می شود. اکثر محصولات شرکت سکه های طلا می باشند. پس از آن شما نیز با آغاز فعالیت خود به جذب خریداران جدید و دریافت پورسانت مشغول می شوید.

نخستین چالش : بازاریابی برای هیچ

گلدکوئیست یک شبکه از بازاریابان تجاری آزاد است که به عنوان یک شغل ثانوی به بازاریابی برای محصولات !!!!!! شرکت مشغول می شوند.

البته تا اینجای کار مشکلی وجود نخواهد داشت.

اما دقیقا ایراد کار از نقطه ای آغاز می شود که آیا هدف از این بازاریابی خرید و فروش یک کالای ملزوم است ؟

پاسخ منفیست چرا که اصولا هیچ کس به واسطه خرید یک کالا به کمپانی گلدکوئیست پول پرداخت نمی کند.

چرا که اگر چنین بود راه های بسیار سریعتر و ایمن تر و ارزان تری برای خرید سکه طلا در کشور ما موجود است.

همه پول می دهند که عضو شوند و از عضو کردن دیگران پول بگیرند.

روش کار نیز مشخص است

ایجاد طمع برای دیگران و مجاب کردن آنان به پرداخت پول

در نهایت نیز فرد پورسانت خود را به صورت درصدی ناچیز از مبالغ پرداختی کسانی که با تبلیغات شبانه روزی وی وارد سیستم شده اند دریافت می کند.

سکه های طلا شاید تنها ابزاری نمادین است تا به این چرخه توخالی شکل و شمایل ببخشد و آن را از بی محتوایی خارج کند. به شما اطمینان می دهم که اگر به جای سکه های طلا یک تکه کاغذ هم خرید و فروش می شد فرق چندانی نداشت.

و همه ماجرا در یک عبارت خلاصه می شود :

شما دیگران را وادار می کنید تا پول خود را به صورت ارزی برای شرکت ارسال نمایند و شرکت نیز در ازای این خوش خدمتی درصد ناچیزی از پول کلان واصل شده را به شما می بخشد و به عبارت روشن تر شما از جیب دوستانتان پول گرفته اید.

گلدکوئیست و ضربه به بنیان اقتصادی کشور

در کشورهای مصرفی مانند ایران ارز به قیمت خروج نفت و ثروت های ملی وارد کشور می شود. و اکثرا صرف تعلق یارانه و سوبسید به کالاهای اساسی می گردد. حال اگر ارز موجود که قرار است در واردات مایحتاج عمومی به مصرف برسد به سادگی و در ازای هیچ یا حتی تحت عنوان خرید یک سکه طلا از کشور خارج شود به نظام اقتصادی دولت فشاری را متحمل می کند.

و دولت نیز به عنوان اولین گریز فشار وارده را به سوبسیدها وارد کرده و قشر ضعیف جامعه تحت فشار بیشتر تورم قرار می گیرد.

و دیگر اینکه خروج و صادرات ثروت های ملی برای جبران مافات افزایش می یابد و به بنیان اقتصادی آینده ملت ضربه وارد می نماید.

گلدکوئیست و انفعال استعدادها

افرادی که در بازاریابی شبکه ای فعالیت می کنند همگی صاحبان خلاقیت ها و مهارت های اقتصادی و صنعتی خاص خود هستند که به این ترتیب و با قرارگیری در این مسیر اغلب به بیراهه انفعال کشیده شده و نمی توانند آن گونه که باید در جهت اعتلای ملی خود گام بردارند.
اصولا در بروشورهای مربوطه از گلدکوئیست به عنوان یک شغل دوم و حتی نوعی پر کردن اوقات فراغت نام برده می شود اما تجربه حاکیست که رسیدن به مرز درآمد زایی در این روش مستلزم صرف وقت و انرژی بسیار است .

و بدین ترتیب فرد تمامی توانمندی های خود را فراموش کرده و صرفا با تقویت روحیه ی انفعال اقتصادی به بنیان اقتصاد ملی ضربه وارد می کند.

در فتوای آیت الله صانعی نیز در این باره به انفعال استعدادها به عنوان مهمترین عامل تحریم گلدکوئیست اشاره شده است.

چرا گلدکوئیست فریبنده است ؟

درآمد بی زحمت و اکتساب ثروت یکباره و همان مثل معروف ره صد ساله را یک شبه پیمودن حس پر وسوسه و آرزوی بزرگی ست که در اکثر مردمان ممالک جهان سوم ریشه ای عمیق دارد.
عدم وجود ساز و کار مناسب برای اشتغال ؛عدم رعایت شایسته سالاری در نظام کاری کشور ؛اختلافات عمیق طبقاتی و آینده تاریکی که نسل جوان و نوجوان پیش روی خود به تصویر می کشد مهمترین عوامل رشد مشاغل کاذب در کشور ماست.

پول زیاد در قبال کاری توام با لذت و بدون نیاز به تلاش مداوم و مستمر در این شرایط آن قدر وسوسه انگیز به نظر می رسد که کمتر کسی حاظر به چشم پوشی از موهبتی به این شیرینی ست.

و در پایان ...... دست های نیرومند

بعد از ماه ها تحقیق و ممارست در این زمینه و آگاه کردن بسیاری از مسئولان پیرامون ضربه های مهلکی که این گونه سیستم های در حال رشد به بنیان اقتصادی و حتی امنیتی کشور وارد می کنند تنها شاهد برخورد با بعضی دیگر از گروه های مشابه گلد کوئیست مانند پنتاگونا و My7Diamonds بوده ایم.

این که چرا با گلدکوئیست با توجه به تمام روشنگری های انجام شده برخوردی نمی شود برای ما نیز جای سوال است.

پلیس جرائم الکترونیک معتقد است که عدم وجود قوانینی که بتواند راه را بر فعالیت این گونه شرکت ها در ایران ببندد مهمترین عامل بی تحرکی پلیس در این باره است.
و اما کم و بیش شکوه هایی نیز به گوش می رسد از دستان نیرومندی که که رشته های اصلی فعالیت گلدکوئیست در ایران را در مشت گرفته اند.

دستانی که انگار از خروج ارزهای پرداختی به سوی جیبهای خود آبراهه های کلانی گشوده اند. اما با این همه ضربه هایی که در آینده نزدیک از این گونه فعالیت ها برای پایه های اقتصاد ملی پیش بینی می شود شاید گواه مناسبی باشد که دلسوزان دست از گریبان تعلل و سهل انگاری بیرون آورند.

چرا فعالیت در بازاریابی چندسطحی قمار است؟

برای آن که بتوانیم جواب این سؤال را بدهیم باید درک درستی از قمار و تفاوت آن با یک فعالیت سالم اقتصادی به دست آوریم، زیرا از لحاظ ظاهری بازاریابی چندسطحی شبیه هیچ‌کدام از قماربازی‌های رایج در قمارخانه‌ها نیست، بلکه بیش‌تر شبیه یک فعالیت متعارف اقتصادی است.

آیا قمار یعنی فعالیتی که در آن برد و باخت مطرح باشد؟

یکی از مشکلات درک مفهوم قمار، استفاده از عبارات "برد" و "باخت" در مواردی است که هیچ ارتباطی به قمار ندارد. مثلاً اگر کسی سرمایه‌اش را صرف تأسیس یک کارخانه کند و به سود برسد ممکن است بگویند "در این سرمایه‌گزاری برده است" و اگر ناکام بماند ممکن است گفته شود "آن شخص سرمایه‌اش را باخت". درنتیجه "برد و باخت" را نمی‌توان محک مناسبی برای تشخیص قمار دانست، به این معنی که این اصطلاح ممکن است در مواردی که قمار نیست هم استفاده شود.

به طور خلاصه ممکن است در فعالیتی از اصطلاحات برنده یا بازنده استفاده شود ولی آن فعالیت قمار نباشد.

آیا معیار قمار بودن یک فعالیت فقط وجود یا عدم وجود شانس در آن است؟

جواب این سؤال ابتدا ممکن است مثبت به نظر برسد ولی با نگاهی عمیق‌تر خواهید دید که وجود شانس حداکثر می تواند شرط لازمی برای قمار بودن یک فعالیت باشد و نه شرط کافی چرا که در بسیاری از لحظات زندگی شانس در موفقیت ما دخیل شده است اما وجود شانس به تنهایی نمی‌تواند آن چه پیش آمده را تبدیل به قمار کند. مثلاً  راننده‌ای که برای مسافرکشی در خیابان حرکت می‌کند ممکن است شانس بیاورد و مسافرهای زیادی نصیبش شود و یا برعکس روز را با بدشانسی به پایان برساند و این راننده به وضوح مرتکب قمار نشده است.

تعداد صفحات : 55

فرمت فایل : word ( قابل ویرایش ) میباشد.

توجه : این فایل با بهترین کیفیت قابل پرینت میباشد.

برای دانلود کلیک کنید
  • ۹۶/۰۸/۰۳
  • مهدی مرادپور

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی